کبوتر عاشق


 
  موانع ظهور امام زمان چیست؟ ...

شاید برای خیلی ها این سوال پیش آمده که چرا امام ظهور نمیکند؟موانع ظهور امام چیست؟
همه ما میدانیم که در غیبت امام بسر میبریم و از وحود مقدس ایشان محروم هستیم،یکی از موانع ظهور عدم آمادگی ما انسان ها است.
یکی سوال دیگر که در اذهان انسان ها پیش می آید،اگر قرار است امام در زمانی ظهور کند که زمین از ظلم و جور و فساد پر شده باشد،پس چرا باید برای اصلاح تلاش کنیم؟
این یک شبه است که ظهور زمانی اتفاق می افتد که زمین را فساد و جور و ظلم گرفته و گسترش یافته.
در پاسخ به این شبه باید گفت که شرط ظهور امام گسترش فساد نیست بلکه آمادگی ما انسان ها است یعنی اینکه ما انسان ها باید از نظر رشد فکری و روحی به حدی برسیم که بتوانیم وجود امام را درک کنیم و برای زندگی پاک تلاش کنیم تا ظهور اتفاق افتد.

 

 

 

آیا در قرآن به غیبت امام زمان(ع) اشاره شده است؟

در رابطه با موضوعات مهدویت در قرآن، آیات فراوانی وجود دارد که به بحث مهدویت اشاره می کنند. یکی از موضوعات آن نیز بحث غیبت امام عصر(ع) است، در این رابطه دو نوع آیات داریم که به غیبت اشاره دارند. یک نوع به اصل غیبت اشاره دارند، یعنی اینکه کسی که حجت خداست و جانشین خداست می تواند غایب شود.

مهمترین اشکالی که برخی در این آیات می گیرند، این است که آیا امکان دارد مردم حجت خدا را نبینند و از حضور ظاهری او محروم شوند که برخی آیات قرآن اشاره می کند که امکان دارد حجت خدا غایب شود.

در این خصوص یکی آیه 48 سوره مریم است که جریان حضرت ابراهیم(ع) را بیان می کند؛ وقتی به حضرت ابراهیم(ع) گفتند: اگر تو این سخنانت را ترک نکنی و بدگویی بت ها را نکنی و مردم را به توحید دعوت نکنی، ما تو را سنگسار می کنیم، حضرت در پاسخ گفتند: من شما را و آنچه را که غیر از خدا می پرستید وا می گذارم و به جای دیگری می روم و از جمع شما خارج می شوم.

پس می شود که حجت خدا در جامعه باشد و در اثر اینکه مردم او را تهدید به کشتن می کنند و خطر جانی او را تهدید می کند، از آنها دوری گزیند.

آیه دوم، آیه 20 سوره قصص است که اشاره به جریان حضرت موسی دارد، کسی خدمت حضرت آمد و گفت: بزرگان شهر برای کشتن تو جلسه گرفتند و من به تو می گویم که این شهر را ترک کنی، وقتی حضرت به عنوان حجت الهی شنید که تهدید به مرگ شده، قران می فرماید: حضرت موسی شهر را در حالی که ترسناک بود ترک کرد و فرمود خدایا مرا از قوم ظالمین نجات ده.

ما در جریان حضرت ابراهیم(ع) و حضرت موسی(ع)، نص آیات قرآن را داریم که اگر حجت خدا تهدید به مرگ می شود، جامعه را ترک می کند و غایب می شود.

همچنین در رابطه غیبت امام دوازدهم دو آیه را می توان بیان کرد که در روایات ما ائمه که مفسران قرآن هستند، گفتند که اشاره به غیبت امام عصر(ع) دارد، یکی آیه 30 سوره ملک که خدا می فرماید: ای پیامبر(ص) به مردم بگو که اگر یک روز صبح بلند شوند و ببینند آب هایی که در اختیارشان بوده همه در زمین فرو رفته چه کسی آب را در اختیارشان قرار خواهد داد که در کتاب کافی از امام موسی کاظم(ع) آمده که اگر امام شما غایب شود، چه کسی امام دیگری جایگزین آن خواهد کرد که نشان می دهد که منظور از ماء معین غیبت امام عصر(ع) است.

آیه دیگر آیه 20 سوره لقمان است که خداوند می فرماید: آیا نگاه نمی کنید که خداوند هر آنچه در آسمان و زمین است، در اختیار شما قرار داده است و نعمت های ظاهری و باطنی را بر شما ارزانی کرده که امام موسی کاظم(ع) در کتاب کمال الدین می فرمایند: منظور از نعمت باطنی امام غایب است.

 

موانع ظهور امام عصر(ع) چیست؟

موانعی که گفته می شود موارد متعددی است، یکی از آنها که به عنوان مانع اصلی ظهور است، در بیان امام عصر(ع) آمده است که اگر همین را در زندگی عملی کنیم، مهمترین کار را کردیم. نامه ای که امام عصر(ع) به شیخ مفید نوشتند که در احتجاج طبرسی آمده است. امام زمان(ع) خطاب به شیخ مفید فرمودند: چیزی ما را از شیعیان دور نکرده و مانع حضور ما میان شیعیان نشده مگر آنچه که به ما می رسد از طرف شیعیان که ما آنها را زشت و ناشایست می دانیم. اعمالی انجام می دهند که ما آنها را برای شیعه برگزیده نمی دانیم.

بنابراین یکی از مهمترین موانع ظهور بحث گناهان و نافرمانی هایی است که شیعیان دارند و این گناهان موجب می شود که ظهور با موانعی روبرو شود.

 

وظایف منتظران در تحقق ظهور چیست و نشانه های ظهور چه تاثیری در تعجیل یا تاخیر ظهور دارند؟

نشانه های ظهور تاثیری در تعجیل یا تاخیر ظهور ندارند، نشانه فقط نمایان کننده یک واقعه است. شورش سفیانی، قیام یمانی و خراسانی و یا صیحه آسمانی فقط نشان گر ظهور هستند و تاثیری در تعجیل و تاخیر ظهور ندارند.

ولی وجود منتظران تاثیر اساسی در مسیر ظهور دارد. یکی از شرایط مهم ظهور بحث یاران کارآمد است، اگر یاران وجود داشته باشند یعنی منتظران واقعی وجود داشته باشند. یکی از زمینه های مهم ظهور محقق می شود و ظهور به تعجیل می افتد ولی اگر منتظران خالص نباشند، ظهور به تاخیر می افتد.

یکی از روایات در این حوزه جریان هارون مکی یا شیعه تنوری است. امام صادق(ع) فرمودند: ما وقتی 5 نفر یار نداشته باشیم هیچ وقت خروج نمی کنیم یا امام صادق(ع) در روایتی می فرمایند: به خدا سوگند اگر من به تعداد این بزغاله ها شیعه داشتم بر من سکوت کردن جایز نبود.

جهت مطالعه بیشتر به سایت گلدون مراجعه کنید.

 

موضوعات: بدون موضوع, موانع ظهورصاحب الزمان
[شنبه 1401-11-15] [ 03:26:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  عاشورا ...

عاشورا،فصل حرمت گرفتن صحرای کربلا”

حضرت محمد (ص): «کربلا پاک ترین بقعه روی زمین و از نظر احترام بزرگ ترین بقعه ها است و الحق که کربلا از بساطهای بهشت است. »
آری، کربلا مأمنی از سرای بهشت که از عاشورا حرمت گرفت و از حسین (ع) عظمت و شکوه…
عاشورا جریان انسان سازی است که حتی فرات را به خروش درآورد و در طول چهارده قرن سیراب كننده جان شیعیان است.

آری عاشورا، سرّ تولد «ما رأیتُ الّا جمیلاً» از دل مصائب کربلا است که زینب (س) را به نظاره گری نشاند و جهانی را به حیرت وا داشت!

امام صادق علیه السلام فرمود:« سرزمین کربلا و آب فرات، اولین زمین و نخستین آبی بودند که خداوند متعال به آنها قداست و شرافت بخشید.»

عاشورا همان انعکاس ضجه های كودكان غريب کاروان حسین (ع) است در داغی صحرا و خار مغیلان
همان آئینه تمام نمای غیرت عباس (ع) است در پیش چشمان نامحرمان و نامردان عالم!
فصل غم ‌انگیز وداع آخر خواهری دلشکسته است با برادری که عطر فاطمه (س) و علی (ع) از پیراهن صد چاکش به عرش رسید!

عاشورا نبرد حق و باطلی است که هر روز و هر زمان در صحرای کربلای دل ما تصویر می شود، جهاد آن است که در این کارزار حقانیت را تشنه لب شهید نکنیم.
امید که هیچگاه از غافله عاشورائیان عقب نمانیم.

  
افسوس زمین

و امروز، از زمین تیره و تار ظلم، قامتْ خمیده کربلا هجرت کرد تا در روشنایِ مطلقِ حق، آرام گیرد.
حسین علیه السلام، به دیدار کهکشان شکیبایی، عاشقانه می‌ایستد و در دیدگانِ زهراییِ زینب علیهاالسلام، تصویری دوباره از سیمایِ پرنور برادر نقش می‌بندد. زمین، بار دیگر مبتلای پشیمانی است و برای از دست دادن دردانه دیگری از آفرینش، به افسوس می‌نشیند.
زینب، در مهیب‌ترین برخورد اهل رذالت با خاندان نبوت، چنین بر سینه تاریخ ثبت می‌کند راز صبر بزرگ و جاودانگی نگاهش به حقیقت را؛
آن گاه که در عشرتکده باطل، مقابل تمسخر احمقانه یزیدیان فرمود: «جز زیبایی ندیدم.» چرا که معاشقه با معشوق ازلی، تماشایی‌ترین زیبایی زمین است؛
هرچند جولان ظلم و بیداد جهل، داغ عزیزان را بر دل او بگذارد. ازاین روست که زمین و زمان، داغدار کسی شدند که با چشمان ملکوتی، تمام بدی‌های آنها را زیبا دید و خم به ابرو نیاورد.
پس از آن ظهر شگفت و خون بار، زندگی بدون حسین علیه السلام، روی زمینی که بین روح و جسم او فاصله‌ای به ارتفاع زمین و آسمان انداخته و زینب علیهاالسلام را در برزخ فقدان حسین علیه السلام، تنها گذارد، چه تلخ می‌گذشت؛ تلخ‌تر از تمام آن مصائب عظیم!
برای زینب علیهاالسلام، زمین، بی وجود حسین علیه السلام، غربت آباد است و زمان بی حضور او، ملال انگیز! ولی ماند، تا فریاد گلویی بریده از حنجر او برخیزد و در میان عربده باطل، سکوت مظلومانه حقیقت را به بلاغت کلام روشنگر خویش، بشکند.

موضوعات: بدون موضوع, قامت خمیده کربلا
[دوشنبه 1401-05-24] [ 02:15:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  باب الحوائج ...

“تاسوعا یک قدم مانده به روایت عشق کتاب عاشورا" 

محرم که می‌شود بار دیگر کتاب سرخ عاشورا ورق میخورد و مقدمه این کتاب سرخ حسینی، واژه به واژه از نام عباس (ع) آبرو گرفته تا بلندترین حماسه‌ سرایی تاریخ به حرمت دستان بریده‌اش، به تصویر کشیده شود و ارادت و رشادت معنای واقعی یابند.

عباس… او که مَشک خالی‌اش آرزوی تمام قطرات آب جهان است تا، تاسوعای وجودش، مقدمه شعر بلند عاشورا باشد.
و امشب تاسوعای توست ای قمر منیر بنی هاشم و ای ایستاده‌ترین قامت وفا، که عطرت از کنار علقمه هنوز هم جهانی را سرمست وفاداری و برادری ات، می‌کند.
تویی که پیامبر اکرم (ص) در تکریمت فرمود:«خداوند چشمت را روشن گرداند، تو باب الحوائج هستی، از هر که خواستی شفاعت کن.»

ای باب‌الحوائج دلهای زنگار گرفته و ای دست‌گیرترین دست بریده عالم، ما محتاج دستگیری توایم؛ همان دستانی که فرات را شرمنده وفاداریش کرد تا قصه ناتمام آن تا ابد قلب هر مسلمان را به تعزیه ای بی انتها فرابخواند…
آری امان نامه دل بی قرار همه ما به دستان توست، دستانی که حضرت مادر فاطمه زهرا سلام الله ، در موردش فرمود:«دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد شفاعت کافی‌ست
و حال تاسوعای توست، همان یک قدم مانده به روایت عشق برادری تو و شرمساری فرات برای مشک پاره پاره ات…
از همین روست که آسمان غم گرفته و خیابان ها هم عزادار واقعه‌ای هستند که تاریخ را تا ابد وامدار وفاداری و رشادت تو میکند.
دست‌های تو از مشک جدا افتاد تا به آسمان نزدیکتر شود و دست‌های به آسمان دراز شده را برات استجابت دهد و دستگیری کند .
تو به دیدار خدا می‌شتابی تا شهادت منزلت دیگری یابد همانگونه که سجاد آل محمد (ع) فرمود:«عبّاس را نزد خداوند منزلتى است که در روز قیامت همه شهیدان بر آن رشک مى‌برند.»
و چقدر زیباست که مطلع عشق صحیفه عاشورا ، خون عباس (ع) است و اذن دخول این حکایت، توسل به باب‌الحوائج کاروان حسین(ع) با نام تاسوعا.
عباس(ع) نمود عینی مکتب علی‌(ع) است که منش سرسپردگی بر ولایت را با تمام وجودش به تصویر کشید و دفاع از حریم اهل‌بیت علیهم‌السلام را از گفتار به عمل رساند .

https://kowsarblog.ir/media/blogs/kabotareasheq/quick-uploads/20220815_011629-1.jpg

موضوعات: بدون موضوع, باب الحوائج
 [ 01:43:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  طفل آفتاب ...

“یک حنجره شش ماهه”


پلک گشودی دنیایی را که برایت کوچک بود

خدا تو را برای تاریخ مقدّر کرد تا چیزی را به ادراک برسیم

خورشید چشمانت را به زمین تاباند

تا دنیا را از دریچه نگاه نافذ تو ببینیم

 چه تقدیری داشتی، طفل آفتاب!

درست لحظه ای آمدی که:

زمین در تیر رس نگاه سرد زمستان بود،

و در اسارت شیطان.

درست یک گام مانده به آغاز فراخوان بزرگ عشق و حماسه، آمدی؛

لحظه ای که تاریخ، در آستانه یک اتفاق سرخ بود.

… و تو هم به ضیافت عشق رفتی.

«قنداقه ات» را «اِحرام» خویش کردی و راهی «خانه دوست» شدی

به نیمه های حجّت که رسیدی

تقدیر این شد که پدر

حج نیمه تمامش را در کربلا کامل کند

 بسیاری، حسین علیه السلام را که «باطن کعبه» بود، رها کردند و مسافر کربلا نشدند

اما تو ـ که از قبیله عشقی ـ
پشت به قبله قبیله نکردی

تا در «کربلا»، «حاجی» شوی

«شش ماه» برایت کافی بود

تا «کربلا»یی شوی

 «شش ماه» کافی بود

تا از بند «ناسوت» برهی

ـ اگرچه آن «شش ماه» هم زمینی نبودی ـ

با یک حنجره «شش ماهه»

همه تاریخ را تکان دادی،با یک قلب «شش ماهه»

ادامه »

موضوعات: بدون موضوع, حنجره شش ماه
[جمعه 1401-05-21] [ 03:50:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  کشتی نجات عالم ...

“داستان رسول ترک”


لات و الواتی بود واسه خودش
قلدری میکرد،عربده میکشید،مشروب میخورد
اما یه عادتی داشت…
محرم که میشد دهنش و آب میکشید و میرفت هیئت؛
هرکاری که میگید انجام میداد
چای پخش میکرد،ساقی آب میشد
اما تهش لات بود دیگه:)
مردم ازش خوششون نمیومد
همه بزرگای هیئت
همه اون کله گنده‌ها
اونایی که فکر میکردن عزیز دردونه امام حسینن
میگفتن:اُف داره که این بیاد هیئت
باعث میشه آبروی هیئت ما بره:)
آبروی امام حسین و برده
برای همین همشون میرن پیش بانی هیئت
و بهش میگن:
یا جای این لات اینجاست یا جای ما
اگه قراره این اینجا باشه،ما دیگه نمیایم
بانی هیئت میره به اون یارو میگه:
ببین تو آبروی امام حسین و بردی
مردم دوست ندارن تو اینجا باشی
میشه دیگه نیای؟
چون اگه تو بیای اونا دیگه نمیان…
روضه امام حسین(ع)تعطیل میشه
همه انتظار داشتن مثل همیشه
عربده بکشه بزنه چیزا رو بشکونه
دلش شکستا…نه اینکه نشکست
حتی شاید…
صدای شکسته شدن دلش رو با جفت گوشاشش شنید:)
ولی یه لبخند میزنه میره خونه:)
خیلی ناراحت شد…
نه از اینکه از هیئت بیرونش کردن نه!!
از اینکه فکر میکرد آبروی امام حسینو برده:)
رفت کل خونش‌اش رو سیاه پوش کرد
آب و غذا نمیخورد
فقط امام حسینو صدا میزد و ازش معذرت خواهی میکرد
فردای اون روز…همه اونایی که فکر میکردن
نظر کرده امام حسینن،پا میشن میرن در خونه این یارو
همشون زار زار گریه میکردن،در خونه رو میزنن،میاد در رو باز میکنه
میگه: که ببخشید،من بهتون گفتم‌ دیگه نمیام
من نمیخوام بیشتر از این آبروی اربابم و ببرم:)
اونا میگن که:نه…تو باید همین الان پاشی با ما بیای بریم هیئت؛بهشون میگه:جریان چیه؟
نه به دیروز،نه به رفتار امروز…
تک تکشون میگن:
ما دیشب امام حسین رو به خواب دیدیم
که از دست ما ناراحت بود و از ما رو برمیگردوند
و تو رو توی خواب دیدیم که نگهبان خیمه های اباعبدالله بودی:)

این داستان رسول تُرکه:)
یکی از اون آدمایی که…شاید به ظاهر،از نظر ما آدم درستی نبود؛ولی یه روز انتخاب کرد بره در خونه اباعبدالله،و آقا خریدش

میدونی میخوام چی بگم؟
میخوام بگم که این شبا…
خیلیا هستن که ممکنه از نظر اعتقاد،تفکر…
وحتی پوشش با من و تو متفاوت باشن
اما اینو یادمون نره…
کسی که میره هیئت…مهمون شخصِ امام حسینه:)نه مهمان ما:)

ما تهِ تهِ تهش نوکر نوکرای امام حسینیم:)❤

بذاریم مردم به امام حسین(ع)وصل بشن؛چون حسین(ع)کشتی نجاته…

راوی داستان:بلاگر معروف سرکارخانم شقایق نوئی


موضوعات: بدون موضوع, کشتی نجات بشریت
[چهارشنبه 1401-05-12] [ 01:25:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت