کبوتر عاشق


 
  طفل آفتاب ...

“یک حنجره شش ماهه”


پلک گشودی دنیایی را که برایت کوچک بود

خدا تو را برای تاریخ مقدّر کرد تا چیزی را به ادراک برسیم

خورشید چشمانت را به زمین تاباند

تا دنیا را از دریچه نگاه نافذ تو ببینیم

 چه تقدیری داشتی، طفل آفتاب!

درست لحظه ای آمدی که:

زمین در تیر رس نگاه سرد زمستان بود،

و در اسارت شیطان.

درست یک گام مانده به آغاز فراخوان بزرگ عشق و حماسه، آمدی؛

لحظه ای که تاریخ، در آستانه یک اتفاق سرخ بود.

… و تو هم به ضیافت عشق رفتی.

«قنداقه ات» را «اِحرام» خویش کردی و راهی «خانه دوست» شدی

به نیمه های حجّت که رسیدی

تقدیر این شد که پدر

حج نیمه تمامش را در کربلا کامل کند

 بسیاری، حسین علیه السلام را که «باطن کعبه» بود، رها کردند و مسافر کربلا نشدند

اما تو ـ که از قبیله عشقی ـ
پشت به قبله قبیله نکردی

تا در «کربلا»، «حاجی» شوی

«شش ماه» برایت کافی بود

تا «کربلا»یی شوی

 «شش ماه» کافی بود

تا از بند «ناسوت» برهی

ـ اگرچه آن «شش ماه» هم زمینی نبودی ـ

با یک حنجره «شش ماهه»

همه تاریخ را تکان دادی،با یک قلب «شش ماهه»

ادامه »

موضوعات: بدون موضوع, حنجره شش ماه
[جمعه 1401-05-21] [ 03:50:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  کشتی نجات عالم ...

“داستان رسول ترک”


لات و الواتی بود واسه خودش
قلدری میکرد،عربده میکشید،مشروب میخورد
اما یه عادتی داشت…
محرم که میشد دهنش و آب میکشید و میرفت هیئت؛
هرکاری که میگید انجام میداد
چای پخش میکرد،ساقی آب میشد
اما تهش لات بود دیگه:)
مردم ازش خوششون نمیومد
همه بزرگای هیئت
همه اون کله گنده‌ها
اونایی که فکر میکردن عزیز دردونه امام حسینن
میگفتن:اُف داره که این بیاد هیئت
باعث میشه آبروی هیئت ما بره:)
آبروی امام حسین و برده
برای همین همشون میرن پیش بانی هیئت
و بهش میگن:
یا جای این لات اینجاست یا جای ما
اگه قراره این اینجا باشه،ما دیگه نمیایم
بانی هیئت میره به اون یارو میگه:
ببین تو آبروی امام حسین و بردی
مردم دوست ندارن تو اینجا باشی
میشه دیگه نیای؟
چون اگه تو بیای اونا دیگه نمیان…
روضه امام حسین(ع)تعطیل میشه
همه انتظار داشتن مثل همیشه
عربده بکشه بزنه چیزا رو بشکونه
دلش شکستا…نه اینکه نشکست
حتی شاید…
صدای شکسته شدن دلش رو با جفت گوشاشش شنید:)
ولی یه لبخند میزنه میره خونه:)
خیلی ناراحت شد…
نه از اینکه از هیئت بیرونش کردن نه!!
از اینکه فکر میکرد آبروی امام حسینو برده:)
رفت کل خونش‌اش رو سیاه پوش کرد
آب و غذا نمیخورد
فقط امام حسینو صدا میزد و ازش معذرت خواهی میکرد
فردای اون روز…همه اونایی که فکر میکردن
نظر کرده امام حسینن،پا میشن میرن در خونه این یارو
همشون زار زار گریه میکردن،در خونه رو میزنن،میاد در رو باز میکنه
میگه: که ببخشید،من بهتون گفتم‌ دیگه نمیام
من نمیخوام بیشتر از این آبروی اربابم و ببرم:)
اونا میگن که:نه…تو باید همین الان پاشی با ما بیای بریم هیئت؛بهشون میگه:جریان چیه؟
نه به دیروز،نه به رفتار امروز…
تک تکشون میگن:
ما دیشب امام حسین رو به خواب دیدیم
که از دست ما ناراحت بود و از ما رو برمیگردوند
و تو رو توی خواب دیدیم که نگهبان خیمه های اباعبدالله بودی:)

این داستان رسول تُرکه:)
یکی از اون آدمایی که…شاید به ظاهر،از نظر ما آدم درستی نبود؛ولی یه روز انتخاب کرد بره در خونه اباعبدالله،و آقا خریدش

میدونی میخوام چی بگم؟
میخوام بگم که این شبا…
خیلیا هستن که ممکنه از نظر اعتقاد،تفکر…
وحتی پوشش با من و تو متفاوت باشن
اما اینو یادمون نره…
کسی که میره هیئت…مهمون شخصِ امام حسینه:)نه مهمان ما:)

ما تهِ تهِ تهش نوکر نوکرای امام حسینیم:)❤

بذاریم مردم به امام حسین(ع)وصل بشن؛چون حسین(ع)کشتی نجاته…

راوی داستان:بلاگر معروف سرکارخانم شقایق نوئی


موضوعات: بدون موضوع, کشتی نجات بشریت
[چهارشنبه 1401-05-12] [ 01:25:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  نامگذاری شبهای دهه اول محرم ...

 هر شب از شب های ماه محرم، به یکی از شهیدان کربلا اختصاص دارد، مداحان در دهه محرم روضه و نوحه مرتبط با نامگذاری آن شب را می خوانند.

برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.

موضوعات: بدون موضوع, دهه اول محرم
[پنجشنبه 1401-05-06] [ 05:23:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  محرم الحرام ...

“قطعه‌ای ادبی درمورد محرم”


عزاداری، احیاء خط خون و شهادت، و رساندن صدای مظلومیت آل علی به گوش تاریخ است.
«اشك»، زبانِ دل است و «گریه»، فریاد عصر مظلومیّت.
رسالت «اشك»، پاسداری از «خون شهید» است.
عزاداران حسینی، پروانگانی شیفته نورند كه شمع محفل‏آرای خویش را یافته و از شعله شمع، پیراهنِ عشق پوشیده‏اند و آماده جان باختن و پرسوختن و فدا شدن‏اند.
عزاداری برای شهید كربلا، انتقال «فرهنگ شهادت» به نسلهای آینده است.
عزاداری، شور و عاطفه را از شعور و شناخت، بر خوردار می‏سازد و ایمان را در ذهن جامعه هوادار، زنده نگه می‏دارد.
عمیقترین پیوندها میان عقل و عشق و عاطفه و برهان، در سایه عزاداری برای عاشورا شكل می گیرد.
«منا» یك قربانگاه بود، و… «كربلا»، قربانگاهی دیگر تنها هاجر و ابراهیم نبودند كه «اسماعیل» را به «مذبح» آوردند، محمد و علی و فاطمه(ع) نیز «حسین» را به قربانگاه عشق فرستادند.
برای رسیدن به كربلا، باید اراده‏ای آهنین، قلبی شجاع و عشقی سوزان داشت و در این سفر، باید رهتوشه‏ای از صبر و یقین، پاپوشی از توكّل، سلاحی از «ایمان» و مَركبی از «جان» داشت، تا به منزل رسید، چرا كه راه كربلا، از «صحرای عشق» و «میدان فداكاری» و پیچ و خم خوف و خطر می‏گذرد.

ادامه »

موضوعات: بدون موضوع, محرم الحرام
 [ 04:31:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  واجبات سجده ...

برای دریافت فایل اینجا کلیک کنید.

موضوعات: بدون موضوع, واجبات سجده
[سه شنبه 1401-05-04] [ 09:38:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
 
مداحی های محرم